معنی رودی در سیبری
حل جدول
لنا
ایرتیش
رودی در سیبری روسیه
انابار
سیبری
سرزمین یخبندان
رود سیبری
لنا، اورال
لقب سیبری
سرزمین یخبندان
دریاچهای در سیبری
بایکال
لغت نامه دهخدا
سیبری. [ب ِ] (اِخ) رجوع به سیبریه شود.
رودی
رودی. (اِخ) حارث بن مسلم رودی رازی، از روات است و حسین بن علی بن مرداس از وی روایت کند. (از معجم البلدان).
رودی. (اِخ) حسن بن مظفربن ابراهیم رازی رودی مکنی به ابوعلی از روات است و از ابی سهل موسی بن نصر رازی روایت دارد و ابوبکربن مقری از وی روایت کند. (از لباب الانساب).
رودی. (ص نسبی) منسوب به روده که محله ای (یا قریه ای) بوده است به ری. (از انساب سمعانی). رجوع به روده شود.
قوروقچی رودی
قوروقچی رودی. [ق ُ] (اِخ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز، سکنه ٔ آن 428 تن. آب آن از چشمه و رودخانه. محصول آن غلات، حبوب، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
سخن بزرگان
بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانوهایت زندگی کنی.
فرهنگ فارسی هوشیار
آزار (در شهسوار) ازدار (در لاهیجان) سیادار (در تالش) آزاد دار (در رشت) (گویش گیلکی)
واژه پیشنهادی
سرزمین یخبندان
معادل ابجد
706